کد مطلب:313522 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:181

با تعجب گفت: چشمت خیلی خوب است
5. آقای حاج یوسف حارس، كه مردی ادیب است و كتابخانه ی مهم خود را به مكتبه ی امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اهدا نموده و فعلا مسئول آن كتابخانه می باشد، این قضیه را برایم نقل كرد:

ایشان رفیقی دارد به نام عاد، فرزند عبدالعباس آل مزهر، كه وكیل پایه یك دادگستری در بغداد است و پدرانش از شیوخ مهم فرات الأوسط می باشند و در استقلال عراق نقش مهمی داشته اند. این آقای عاد چشم راستش نابینا شد و به اطبای بغداد مراجعه كرد. چون خللی در شبكه ی داخل چشم بود او را مأیوس نمودند. برای معالجه عازم لندن گردید.

آنجا به او گفتند احتمال شفا و معالجه 5 درصد است و ما هیچ تعهدی برای معالجه به شما نمی دهیم، اگر حاضرید به مسئولیت خودتان اقدام به عمل نموده و ورقه را امضا كنید، او امضا كرد. شبی كه صبح آن بنا بود عمل انجام شود، از روی تخت بیمارستان، به حضرت ابی الفضل علیه السلام متوسل شده و بنا به رسم و عادت جاری، 5 عدد گوسفند هم برای حضرت عباس علیه السلام نذر كرد و با حالت اضطراب به خواب رفت.

در عالم رؤیا، به محضر حضرت اباالفضل علیه السلام شرفیاب شد، به وی فرمودند:

- نگران نباش، چشمت خوب می شود و من گوسفند نمی خواهم، فقط چیزی كه از تو می خواهم این است كه پس از بازگشت به بغداد، از خانه ات به كربلا می روی؛ به قصد زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نیابت من، و چون به حرم مطهر رسیدی می گویی: آقا، اباعبدالله، مرا حضرت اباالفضل فرستاده كه شما را از طرف ایشان زیارت نمایم.

عمل جراحی انجام شد. روز بعد وقتی كه پروفسور جراح، كه چشم او را عمل نموده بود، چشم او را باز نمود و فهمید كه چشمش خیلی خوب عمل شده، خوشحال شد و با تعجب گفت: چشمت خیلی خوب است! مریض قصه ی خواب خود را برای او نقل كرد. دكتر متحیر ماند و بر تعجبش افزوده گردید.

این مختصری بود از كرامات حضرت اباالفضل، باب الحوائج علیه السلام، امید است خدمات شما مورد قبول درگاهش گردد. سید محمدعلی میلانی غره ی رجب 1414



[ صفحه 332]



هجری قمری. [1] .


[1] جناب ميلاني كرامات ديگري را نيز مرقوم داشته اند كه در صفحات آينده خواهيد خواند.